دخترای ننه دریا ( احمد شاملو) - باران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باران
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 25
بازدید دیروز: 27
کل بازدیدها: 543686




گالری تصاویر سوسا وب تولز



چهارشنبه 91 آبان 24 :: 9:49 صبح ::نگارنده : موسوی
یکی بود یکی نبود
جز خدا هیچی نبود
زیر این طاق کبود
نه ستاره نه سرود.
 عمو صحرا تپلی با دوتا لپ گلی
دوتا دستاش کوچولو
ریش و روحش دوقلو
چپقش خالی و سرد
دلکش دریای درد
در باغو بسته بود
دم باغ نشسته بود

«عمو صحرا پسرات کو؟»
«لب دریان پسرام
دخترای ننه دریا رو خاطر خوان پسرام
طفلیا، تنگ غلاغ پر، پاکشون
خسته و مرده میان
از سر مزرعشون
تنشون خسه ی کار
دلشون مرده ی زار
دساشون پینه ترک
لباساشون نمدک
پاهاشون لخت و پتی
کج کلاشون نمدی
می شینن با دل تنگ
لب دریا سر سنگ
طفلیا شب تا سحر گریه کنون
خوابو از چشم به در دوختشون پس میرونن
توی دریای نمور
می ریزن اشکای شور

می خونن ...آخ که چه دل سوز و چه دلسوز می خونن
«دخترای ننه دریا کومه مون سرد و سیاس
چشم امید مون اول به خدا، بعد به شماس»
کوره ها سرد شدن
سبزه ها زرد شدن
خنده ها درد شدن
از سر تپه، شبا
شیهه اسبای گاری نمیاد
از دل بیشه، غروب چهچه سار و قناری نمیاد،
دیگه از شهر سرود
تکسواری نمی یاد
دیگه مهتاب نمیاد
کرم شب تاب نمیاد
برکت از کومه رفت
رستم از شانومه رفت
تو هوا وقتی که برق می جه و بارون میکنه
کمون رنگ به رنگش دیگه بیرون نمیاد
رو زمین وقتی که دیب دنیا رو پرخون می کنه
سوار رخش قشنگش دیگه میدون نمیاد
شبا شب نیست دیگه یخدون غمه
دیگه شب مرواری دوزون نمیشه
آسمون مث قدیم شبها چراغون نمیشه
غصه کوچیک سردی مث اشک جای هر ستاره سوسو میزنه!!!
سر هر شاخه خشک
از سحر تا دل شب جغده که هو هو میزنه!!!
دلا از غصه سیاس
آخه پس خونه خورشید کجاس؟
قفله؟وازش می کنیم!
قهره؟نازش می کنیم!
می کشیم منتشو 
...می خریم همتشو!
مگه زوره؟به خدا هیچکی به تاریکی شب تن نمیده
موش کورم که میگن دشمن نوره به تیغ تاریکی گردن نمیده!

دخترای ننه دریا رو زمین عشق نموند
خیلی وقت پیش بارو بندیلشو بست خونه تکوند
دیگه دل مثل قدیم عاشق و شیدا نمیشه
تو کتابم دیگه اون چیزا پیدا نمیشه
دنیا زندون شده: نه عشق نه امید نه شور
برهوتی شده دنیا که تا چش کار میکنه مردس و گور
نه امیدی ــ چه امیدی؟؟به خدا حیف امید!
نه چراغی ــ چه چراغی؟؟چیز خوبی میشه دید؟
نه سلامی ــ چه سلامی؟؟همه خون تشنه ی هم
نه نشاطی ــ چه نشاطی؟؟مگه راهش میده غم؟

داش آکل مرد لوطی
ته خندق تو قوطی
توی باغ بی بی جون
جم جمک، بلگ خزون
دیگه ده مث قدیم نیس که از آب در می گرفت
 ـباغاش انگار باهارا از شکوفه گر می گرفت
آب به چشمه! حالا رعیت سرآب خون میکنه
 ـواسه چار چیکه آب چل تارو بیجون میکنه
نعشا می گندن و می پوسن و شالی می سوزه
پای دار قاتل بیچاره همون جور تو هوا چش میدوزه
چی می جوره تو هوا؟رفته تو فکر خدا؟....
ــ نه برادر! تو نخ ابره که بارون بزنه
شالی از خشکی درآد پوک نشا دون بزنه:
آخ اگه بارون بزنه!
آخ اگه بارون بزنه!

دخترای ننه دریا! دلامون سرد و سیاس
چشم امیدمون اول به خدا بعد به شماس.
ازتون پوست پیازی نمی خوایم!
خودتون بسمونین، بقچه جاهازی نمیخوایم
چادر یزدی و پاچین نداریم!
زیر پامون حصیره قالیچه و قارچین نداریم
بذارین برکت جادوی شما ده ویرونه رو آباد کنه
شبنم موی شما جیگر تشنمونو شاد کنه
شادی از بوی شما مست  شه همین جا بمونه
غم، بره گریه کنون، خونه غم جا بمونه... »
پسرای عمو صحرا، لب دریای کبود
زیر ابرو مه و دود
شبو از راز سیا پر میکنن
توی دریای نمور می ریزن اشکای شور
کاسه دریا رو پر در می کنن
دخترای ننه دریا ته آب
می شینن مست و خراب
نیمه عریون تنشون
خزه ها پیرهنشون
تنشون هرم سراب
خندشون قل قل آب
 لبشون تنگ نمک
وصلشون خنده شک
دلشون دریای خون
پای دیوار خزه می خونن ضجه کنون:

«پسرای عمو صحرا لبتون کاسه نبات
 صدتا هجرون واسه یک وصل شما خمس و زکات»
دریا از اشک شما شور شد و رفت
بختمون از دم  در دور شد و رفت
راز عشقو سر صحرا نریزین
اشکتون شوره تو دریا نریزین!
اگه آب شور بشه دریا به زمین دس نمیده
ننه دریام دیگه مارو به شما پس نمیده
دیگه اوخ تا قیامت دل ما گنج غمه
اگه تا عمرداریم گریه کنیم بازم کمه
عشقتون دق میشه تا حشر میشه همدم مون
مگه دیوار خزه موش نداره؟
مگه موش گوش نداره؟
موش دیوار ننه دریارو خبر دار میکنه
ننه دریا، کج و کوج
بد دل و لوس و لجوج
جادو در کار می کنه.
تا صداشون نرسه
لب دریای خزه،
از لجش، غیه کشون ابرارو بیدار میکنه:
اسبای ابر سیا تو هوا شیهه کشون
بشکه خالی رعد
روی بوم آسمون
آسمون غرومب غرومب
طبل آتیش دو دو دومب
نعره موج بلا
میره تا عرش خدا
صخره ها از خوشی فریاد میزنن
دخترا از دل آب داد میزنن:
پسرای عمو صحرا!
دل ما پیش شماس
نکنه فکر کنین
حقه زیر سر ماس
ننه دریای حسود
کرده این آتیش و دود

پسرا حیف! که جز نعره و دلریسه باد
هیچ صدای دیگه ای
به گوشاشون نمیاد
غمشون سنگ صبور
کج کلاشون نمدک
نگاشون خسته و دور
دلشون غصه ترک
تو سیاهی، سوت و کور
گوش میدن به موج سرد
می ریزن اشکای شور
 توی دریای نمور
جم جمک برق بلا
طبل آتیش تو هوا
خیز خیزک موج عبوس
 تا دم عرش خدا
نه ستاره نه سرود
لب دریای حسود
زیر این تاق کبود
جز خدا هیچی نبود
جز خدا هیچی نبود!




Susa Web Tools